خوشنويسي يا خطاطي به معني زيبانويسي يا نوشتن همراه با خلق زيبايي است و فردي كه اين فرايند توسط او انجام ميگيرد خوش نويس نام دارد، بهخصوص زماني كه خوش نويسي حرفهٔ شخص باشد. گاهي درك خوشنويسي به عنوان يك هنر مشكل است. به نظر ميرسد براي درك و لذت بردن از تجربه بصري خوشنويسي بايد بدانيم خوشنويس افزون بر نگارش يك متن، سعي داشته اثري هنري با ارزشهاي زيبايي شناختي خلق كند.[۱] از اين رو خوشنويسي با نگارش سادهٔ مطالب و حتي طراحي حروف و صفحهآرايي متفاوت است. همچنين از آنجايي كه اين هنر جنبههايي از سنت را در دل خود دارد بايد آن را تا حدي از تايپوگرافي كه مبتني بر ارزشهاي گرافيكي مدرن و كارهاي چاپي است متمايز كرد.
خوشنويسي تقريباً در تمام فرهنگها به چشم ميخورد اما در مشرق زمين و بهويژه در سرزمينهاي اسلامي و ايران در قله هنرهاي بصري واقع است. خوشنويسي اسلامي و بيش از آن خوشنويسي ايراني تعادلي است حيرتانگيز ميان تمامي اجزاء و عناصر تشكيل دهندهٔ آن. تعادل ميان مفيد و مورد مصرف بودن از يك سو و پويايي و تغيير شكل يابندگي آن از سوي ديگر؛ تعادل ميان قالب و محتوا كه با آراستگي و ملايمت تام و تمام ميتواند شكل مناسب را براي معاني مختلف فراهم آورد.
اگر در نظر داشته باشيم كه خوشنويسي اسلامي و ايراني براساس قالبها و قواعد و نظامهاي بسيار مشخصي شكل ميگيرد و هر يك از حروف قلمهاي مختلف از نظام شكلي خاص، و تا حدود زيادي غيرقابل تغيير، برخوردارند. آنگاه درمييابيم كه ايجاد قلمهاي تازه و يا شيوههاي شخصي خوشنويسان بر مبناي چه ابداع و رعايت حيرتانگيزي پديدار ميشود. در خوشنويسي اندازه هر حرف و نسبت آن با ساير حروف با دقت بسيار بالايي معين شدهاست و هر حرف به صورت يك «مدول» ثابت درميآيد كه تخطي از آن بهمنزله ناديده گرفتن توافقي چندصدساله است كه هميشه ميان خوشنويس و مخاطب برقرار بوده و با رضايت طرفين حاصل ميآمدهاست. حتي ترتيب شكل كلمات نيز براساس مباني مشخصي تعيين ميشده كه در «رسمالخط» ها و «آدابالمشق» ها از جانب اساتيد بزرگ تنظيم و ارائه شدهاست. قرارگيري كلمات نيز- يعني «كرسي» - هر سطر هر چند نه به صورت كاملاً پيشبيني و تكليف شده - كه ناممكن بودهاست - اما بهشكل «سليقه مطلوب» زمينه زيبايي شناختي پيشنهادي خاص خود را دارا بودهاست.
محتويات
۱ خوشنويسي در كشورهاي مختلف
۲ پيدايش خط فارسي
۳ علت پيدايش الفبا
۴ استادان بزرگ خوشنويسي ايران
۵ خوشنويسي اسلامي
۶ سير خط در ايران
۷ خوشنويسي ايراني
۸ خط كوفي و وجه تسميه آن
۹ نويسندگان خط كوفي بعد از اسلام
۹.۱ خطوطي كه از خط كوفي مشتق گرديده
۱۰ تحولات نوين خوشنويسي
۱۱ روشهاي تفنني
۱۲ علت پيدايش ابزارهاي خوشنويسي
۱۳ ابزارهاي خوشنويسي
۱۴ پانويس
۱۵ پيوند به بيرون
۱۶ منابع
۱۷ جستارهاي وابسته
خوشنويسي در كشورهاي مختلف
خوشنويسي ميفو، متعلق به دودمان سونگ در چين، ۱۰۹۷ ميلادي
هرچند خوشنويسي در مشرق زمين اهميت و توسعه كاملي يافتهاست اما اشكالي از آن را در كليه فرهنگها ميتوان يافت. واژهٔ خوشنويسي يا Calligraphy از قرن پانزدهم ميلادي وارد دايره لغات فرهنگهاي لاتيني شد و تنها پس از قرن نوزدهم به عنوان يك اصطلاح شناخته شده مطرح گشت، اما از دير باز بهويژه در كشورهاي خاور دور و كشورهاي اسلامي ازجمله ايران، خوشنويسي به عنوان هنري شاخص مطرح بودهاست.
نمونه تمرين خطاطي عبدالرحمن حلمي
او خطاط و كاتب اهل تركيه (عثماني) بود و از شاگردان رسيم افندي (محمد راسم) (ايگريكاپي مهمت) به شمار ميرفت. عبدالرحمن حلمي خطاط و كاتب مسلطي بود و بيشتر عمر خود را به شاگردي و در مدرسه اياصوفيه استانبول گذراند.
در اروپا اگرچه از ديرزمان دولت و كليسا به زيبانويسي توجه نشان ميدادند (مانند كتيبههاي رومي و يا برخي نسخههاي خطي انجيل) خوشنويسي در اروپا يك هنر فرعي و وابسته به كتابخانهها و محافل طلاب بود.[۲]
خوشنويسي چيني از كيفيت انتزاعي و تصويري خاصي برخوردار است كه بيان انديشه و احساس را ممكن ميسازد و از اين رو با نقاشي قرابت دارد.[۳] در كشورهايي مانند ژاپن و كره نيز تاحدي وضع به همين صورت بود. به طور كلي در خاور دور هنر خوشنويسي هرچند بيشتر نزد كاهنان و متوليان امور مذهبي رواج داشت اما در كنار نقاشي رشد شگرفي كرد.
پيدايش خط فارسي
نوشتار اصلي: خط فارسي
پيش از اسلام خطوط گوناگوني از جمله ميخي و پهلوي و اوستايي در ايران رواج داشتهاست اما با پيدايي دين اسلام نياكان ما الفبا و خطوط اسلامي را پذيرا شدند. تاريخ شكل گيري خط عربي و شيوهٔ نگارش آن چندان به پيش از اسلام بر نميگردد و تقريباً همزمان با گسترش اسلام و در سالهاي آغازين فتوحات اسلامي شكل گرفت.
هرچند ايرانيان خط كنوني خود را از عربها وام گرفتهاند، با اين حال در تكامل اين خط و در تبديل آن به هنر خوشنويسي نقش عمدهاي داشتهاند. ايجاد نقطه و اِعراب در خط عربي را بهفردي بنام ابواسعد دؤلي الفارس و در سدهٔ اول هجري نسبت داده ميشود كه بيشتر براي جلوگيري از اشتباه خواندن قرآن توسط غير عربزبانان ازجمله ايرانيان انجام شد.[۴]
علت پيدايش الفبا
چون در زبان مصري گاو را اوا ميگفتند لذا در ترسيم گاو فقط سر آن را كه به صورت الف بود رسم كردند و شتر كه در زبان مصري جيمل ميگفتند و به شكل هفت لاتين بود رسم كردند و جيم گفتند و همچنين بيت را كه خانه باشد يك مربع مستطيل رسم ميكردند در مرحله تقطيع فقط يك ضلع آن را رسم كردند و آن را ب نام نهادند و همين طرز تا آخر حروف الفباء و در نتيجه حروفي مستقل و باصدا تحصيل گرديد و همگامي كه فنيقيها با مصريها ارتباط يافتند اين خط را گرفته تكميل كردند و خط فنيقي بدست آمد؛ و از آن خط خطوط كوفي و يوناني و عبري و امثال آن تشكيل گرديد.
استادان بزرگ خوشنويسي ايران
ايران استادان بزرگ و برجستهاي در زمينه خوشنويسي دارد. حبيبالله فضائلي يكي از اين استادان بزرگ است كه بيشتر معروفيت ايشان در زمينه خوشنويسي اسلامي است. ايشان يك كتاب بزرگ در زمينه خوشنويسي دارند. به نام:تعليم خط در اين كتاب تمام خطها به نمايش كشيده شده است. هم چنين آموزش تمام آنها داده شده است. يكي ديگر از اين اساتيد كه بزرگترين استاد حال حاضر ايران هستند، استاد امير خاني نام دارند. يكي ديگر از اين استادان ميرزا محمد رضا كلهر است. اين استاد بزرگ در بين ۱۲۴۵–۱۳۱۰ هجر قمري ميزيستند.
خوشنويسي اسلامي
نمونهاي از خط كوفي اوليه
دستنوشتهاي از سه آيهٔ نخست سورهٔ نساء. ۶۵۴–۷۵۰ ه.ق. معادل ۱۲۵۶–۱۳۳۵ م. عنوان طلايي سوره به خط كوفي، آيات عربي به خط محقق، و ترجمهٔ تحتاللفظي فارسي به خط ثلث است.
نوشتار اصلي: خوشنويسي اسلامي
خوشنويسي همواره براي مسلمانان اهميتي خاص داشتهاست. زيرا در اصل آن را هنر تجسم كلام وحي ميدانستهاند. آنان خط زيبا را نه فقط در استنساخ قرآن بلكه در اغلب هنرها بهكار ميبردند.[۲] خوشنويسي يا خطاطي در كليه كشورهاي اسلامي همواره به عنوان والاترين هنر مورد توجه بوده است. مردمان اين سرزمينها بهويژه ايرانيان در اوج قدرت و نهايت ظرافت در اين هنر تجلي يافت و خوشنويسي به مانند محوري در ميان ساير هنرهاي بصري ايفاي نقش كردهاست. خوشنويسي از قرون اوليه اسلامي تا كنون در كليه كشورهاي اسلامي و مناطق تحت نفوذ مسلمانان با حساسيت و قدرت تمام در اوج جريانات هنري بودهاست.
قديميترين نسخه قرآن به خط كوفي است و به علي بن ابيطالب منسوب است. پس از قرن پنجم هجري، خط كوفي تقريباً جاي خود را به خطّ نسخ داد كه حروف آن بر خلاف حروف زاويهدار خطّ كوفي منحني و قوسدار است.[۵]
در اوايل قرن چهارم سال ۳۱۰ هجري قمري ابن مقله بيضاوي شيرازي خطوطي را بوجود آورد كه به خطوط ششگانه يا اقلام سته معروف شدند كه عبارتند از: محقق، ريحان، ثلث، نسخ، رقاع و توقيع. كه وجه تمايز آنها اختلاف در شكل حروف و كلمات و نسبت سطح و دور در هر كدام ميباشد. همچنين او براي اين خطوط قواعدي وضع كرد كه يه اصول دواردهگانه خوشنويسي معروفند و عبارتند از: تركيب، كرسي، نسبت، ضعف، قوت، سطح، دور، صعود مجازي، نزول مجازي، اصول، صفا و شأن.[۶]
يك قرن بعد از ابن مقله، ابن بواب براي خط نسخ قواعدي تازه ايجاد كرد و اين خط را كامل نمود در قرن هفتم جمال الدين ياقوت مستعصمي به اين خط جان تازهاي بخشيد و قرآن كريم را براي چندين بار كتابت نمود.[۷]
سير خط در ايران
در ايران پس از اينكه خط تصويري تبديل به ميخي گرديد و مدتي ميخي و آشوري و بابلي و اوستايي نوشته ميشد پس از پيدايش خط حروفي در مصر و فنيقيه و سرايت آن به يونان در دوره اقتدار سلوكيها خط مزبور رواج يافت و چنانچه ميبينيم سكه آنها بهمان خط است و سپس اشكانيها هم همان خط را دنبال كردند و در زمان ساسانيان خط پهلوي با خط حروفي خيلي نزديك شد تا اينكه بعد از اسلام خواه ناخواه خط كوفي در ايران رواج يافت و مسير ترقي خود را پيمود و از كوفي بينقطه به نقطهدار و نسخ و نستعليق و ثلث و رقاع و شكسته و غبار و امثال آن ترقي كرد. در قروني كه خط در ايران و ممالك اسلامي سير صعودي ميكرد هنرمنداني از مسلمين برخاستهاند كه هميشه در تاريخ جاي آنان باز است و سزاوار است كه نام آنان براي ابد باقي بماند.
خوشنويسي ايراني
نمونهاي از خط نستعليق بهشكل چليپا- ميرعماد حسني - ايران
برگي از قرآن به خط كوفي - ايران - قرن يازدهم - ايرانيان حتي در خطوط رايج در ساير سرزمينهاي اسلامي شيوههاي خاص خود را پديدآوردند.
نوشتار اصلي: خوشنويسي ايراني
درحالي كه عمدهٔ تبديل نگارش معمولي كلمات به خوشنويسي هنرمندانه به عهده ايرانيان بودهاست، رفته رفته ايرانيان سبك و شيوههايي مختص به خود را در خوشنويسي ابداع كردند. هرچند اين شيوهها و قلمهاي ابداعي در ساير كشورهاي اسلامي هم طرفداراني دارد اما بيشتر مربوط به ايران و كشورهاي تحت نفوذ آن همچون كشورهاي آسياي ميانه، افغانستان، پاكستان و هند ميباشد. در اين منطقه نيز خوشنويسي همواره به عنوان والاترين شكل هنرهاي بصري مورد توجه بوده و داراي لطافتي خاص است.
در ايران پس از فتح اسلام، خطّاطي به شيوهٔ نسخ وجود داشت. در زمان حكومت ايلخانيان، اوراق مذهّب كتابها نخستين بار با نقشهاي تزييني زينت يافت. در زمان حكومت تيموريان در ايران، خط و خوشنويسي به اوج كمال خود رسيد. ميرعلي تبريزي با تركيب خط نسخ و تعليق، خط نستعليق را بنيان نهاد. مشهورترين خطاط قرآن در اين دوره بايسنقر ميرزا بود.[۵]
آنچه كه به عنوان شيوهها يا قلمهاي خوشنويسي ايراني شناخته ميشود بيشتر براي نوشتن متون غير مذهبي نظير ديوان اشعار، قطعات ظريف هنري و يا براي مراسلات و مكاتبات اداري ابداع شده و بهكار رفتهاست. اين در حالي است كه خط نزد اعراب و تركان عثماني بيشتر جنبه ديني و قدسي داشتهاست. هرچند آنان نيز براي امور منشيگري و غير مذهبي قلمهايي را بيشتر بهكار ميبرند، اما اوج هنرنمايي آنان - بر خلاف خوشنويسان ايراني- در خط ثلت و نسخ و كتابت قرآن و احاديث قابل رويت است.
در ايران نيز براي امور مذهبي مانند كتابت قرآن يا احاديث و روايات و همچنين كتيبهنويسي مساجد و مدارس مذهبي بيشتر از خطوط ثلث و نسخ بهره ميگرفتند كه نزد اعراب رواج بيشتري دارد. هرچند ايرانيان در اين قلمها نيز شيوههايي مجزا و مختص به خود آفريدهاند.
خط تعليق را ميتوان نخستين خط ايراني دانست. خط تعليق كه ترسل نيز ناميده ميشد از اوايل قرن هفتم پا به عرصه گذاشت و حدود يكصد سال دوام داشت تعليق از تركيب خطوط نسخ و رقاع به وجود آمد و كسي كه اين خط را قانونمند كرد خواجه تاج سلماني بود؛ كه بعدها به وسيله خواجه عبدالحي منشي استر آبادي بدان قواعد و اصول بيشتري بخشيده شد.[۷]
پس از خط تعليق كه نخستين خط شكل گرفته ايراني بود. در قرن هشتم ميرعلي تبريزي (۸۵۰ هجري قمري) از تركيب و ادغام دو خط نسخ و تعليق خطي بنام نسختعليق بوجود آورد كه نام آن در اثر كثرت استعمال به نستعليق تغيير پيدا كرد. اين خط بسيار مورد اقبال واقع شد و موجب تحول عظيمي در هنر خوشنويسي گرديد.[۶] و بعدها در دوران شاه عباس صفوي به دست ميرعماد حسني به اوج زيبايي و كمال رسيد.
خط نستعليق علاوه بر خوشنويساني كه در حيطه ايران كنوني ميزيستند. در خراسان بزرگ و كشورهاي آسياي ميانه، افغانستان و بهويژه خوشنويسان دربار گوركانيان در هندوستان (كه تعلق خاطر ويژهاي به فرهنگ ايراني داشتند) رشد و پيشرفت قابل توجهي كرد.
بطور كلي قرنهاي نهم تا يازدهم هجري را ميتوان قرنهاي درخشان در هنر خوشنويسي در ايران دانست. در اواسط قرن يازدهم سومين خط خالص ايراني يعني شكسته نستعليق به دست مرتضي قلي خان شاملو حاكم هرات با تغيير دادن خط نستعليق ابداع شد. علت پيدايش آن را ميتوان به سبب نياز به تندنويسي و راحتنويسي در امور منشيگري و بيش از آن ذوق و خلاقيت ايراني دانست. همانطوري كه بعد از پيدايش خط تعليق، ايرانيان بهخاطر سرعت در كتابت، شكسته تعليق آن را نيز بوجود آوردند.[۶] درويش عبدالمجيد طالقاني اين خط را به كمال رساند.
در دوران قاجار خط كاربرد اصلي خود يعني كتابت را از دست داد. از يك سو با تأكيد و توسعه سياهمشقنويسي به سمت هنر ناب رفت و از ديگر سو با پديد آمدن روزنامهها و چاپ سنگي خود را به هنرهاي كاربردي نزديك شد. در دوران پهلوي روند نيازهاي مدرن تجاري و تبليغي حط را از كنج كتابخانهها و مجموعههاي خصوصي به بستر اجتماع كشاند و جريانات هنري مدرني شيوههايي چون نقاشيخط را بهوجود آوردند كه كماكان مورد توجه محافل هنري جهان است.
در سالهاي پس از انقلاب اسلامي خوشنويسي با اقبال عمومي روبرو شد و انجمن خوشنويسان ايران كه در سال ۱۳۲۹ تشكيل شده بود نقش بارزي در رشد و توسعه كمي و كيفي اين هنر به عهده گرفت.
خط كوفي و وجه تسميه آن
جمله بسم الله الرحمن الرحيم به خط احمد شمسالدين قرهحصاري
احمد شمسالدين قرهحصاري خوشنويس اهل عثماني (تركيه) بود. او زاده افيون قرهحصار واقع در غرب تركيه است. بر خلاف ديگر خطاطان هم عصر خود او گرايشي به سبك شيخ حمدالله نداشت و در عوض از شيوه ياقوتي (Yakut-ı Mustasımi) پيروي ميكرد. او در زمينه خط ثلث و خط نسخ آثاري از خود به جاي گذاشته است.
خط كوفي كه مشتق از خط سطرنجيلي سرياني بود در بينالنهرين رواج يافت و اول كسي كه آن خط را در جزيره العرب رواج داد حرب بن اميه بن عبد شمس از فضلاي قريش بود و براي تحصيل خط كوفي از مكه به طرف حيره (كوفه) حركت كرده و زماني دراز در آنجا بماند و از استادان فن طريقه و شيوه نوشتن خط كوفي را بياموخت تا خود در اين فن استاد شد سپس به مكه مراجعت كرد و عدهاي از قريش نزد او تعليم گرفتند و بتدريج اين خط در مكه و جزيره العرب مشهور بخط كوفي گرديد- زيرا اين خط به وسيله حرب از كوفه به جزيرهالعرب آمده بود- بعد از حرب، ابوطالب و پدر علي بن ابيطالب و عفان بن ابيالعاص در نوشتن خط كوفي اشتهار يافتند و اول كسيكه خط كوفي را در تحت نظم و ترتيب درآورد مراره بن مره بود از او دست به دست اسلم بن سدره رسيد و حرب بن اميه از اسلم يادگرفت.
نويسندگان خط كوفي بعد از اسلام
بعد از ظهور دين اسلام عدهاي در نوشتن خط كوفي اشتهار يافته كه پنج تن آنها از ديگران معروفترند:
۱- علي بن ابيطالب- ۲- عمر بن خطاب- ۳- عثمان- ۴- ابيبنكعب- ۵- زيد بن ثابت.
خطوطي كه از خط كوفي مشتق گرديده
از خط كوفي دوازده شكل ديگر استخراج گرديد كه اسامي آن خطوط بدين شرح است:
۱- طومار- ۲- سجلات- ۳- عهود- ۴- مؤامرات- ۵- امانات- ۶- ديباج – ۷- مديح- ۸ – مرصع – ۹- رياس – ۱۰- غبار – ۱۱- حسن – ۱۲- بياض و حواشي
خط طومار را در نوشتن كتيبههاي مساجد و عمارات بكار ميبردند و خط سجلات كه قلم خفينويسي بود و خطي درهم و برهم و پيچيده بود و تفسير آن مشكل بود. براي تسجيل سجلات بكار ميبردند- قبالهها و اسناد را با قلم عهود مينوشتند- قلم مؤمرات و امانات نيز در نوشتن احكام و اسناد به كار ميرفتهاست. ديباج و مديح و مرصع و رياس در موارد تحرير بكار ميرفته و از يكدان تا ششدانگ چيز مينوشتهاند. با خط غبار و حسن و بياض قرآن و احاديث و روايات و ادعيه را مينوشتهاند و اين خطوط تمامي مشتق از خط كوفي بود كه به سليقه كتاب مختصر تغييراتي پيدا كرده بود و مردم بيشتر با اشكالات مواجه ميشدند و اختلاف خطوط رو به فزوني گذارد و چند قلم ديگر نيز پيدا شد- اين خطوط دوازدهگانه را اسحاق حماد كه در سنه يكصد و پنجاه و چهار (۱۵۴) هجري وفات يافته اختراع كرد و پس از وي برادرش ضحاك و بعد از او ابراهيم سكزي و برادرش اسحاق كه از مردم سيستان ايران بودند در حسن خط مشهور شدند. بعد از وفات ابراهيم سكزي در دويست (۲۰۰) هجري و اسحاق در دويست و ده (۲۱۰) اسناد اصول سكزي شهرت يافته و از كتاب مخصوص مأمون شد و قوانيني وضع كرد و رسالهاي به نام (رساله جامع) نگاشت- فضل بن سهل مروي ايراني وزير مأمون عباسي نيز تصرفات عالمانهاي در خط كرده و مقدم قلم (رياسي) كه منسوب برياست او است اختراع و چند شكل ديگر از پرتو اهتمامات او پيدا شد كه روي هم سي و هفت (۳۷) شكل خطوط در ميانه كتاب و نويسندگان دربار خلافت دور ميزد باين ترتيب:
۱- كوفي- ۲- طومار- ۳- جليل – ۴- مجموع – ۵- رياسي – ۶- ثلثين – ۷- نصف – ۸- جوانحي – ۹- مسلسل – ۱۰- غبار جليه – ۱۱- مؤامرات – ۱۲- محدث – ۱۳- مدمج – ۱۴- منثور- ۱۵- مقترن- ۱۶- حواشي- ۱۷- اشعار – ۱۸- لؤلؤي – ۱۹- مصاحف – ۲۰- فضاح النسخ – ۲۱- غبار- ۲۲- عهود – ۲۳- معلق – ۲۴- مخفف- ۲۵- مرسل -۲۶- مبسوط- ۲۷- مقود- ۲۸- ممزوج – ۲۹- مفتح – ۳۰- معماه -۳۱- مؤلف- ۳۲- توامان- ۳۳- معجز- ۳۴- مخلع – ۳۵- ديواني- ۳۶- سياقت – ۳۷- قرمه كه اين اختلاف اسامي منسوب به مخترعين هر خط و درشتي و ريزي بودهاست.
اين خطوط تا زمان المقتدر بالله كه در سال دويست و نود و پنج (۲۹۵) بر تخت خلافت نشست مستعمل بود در اين وقت است كه نابغه در خط ابن مقله بيضاوي به منصه ظهور رسيد و خط را از بلاي اختلاف اشكال و تغييرات نجات داد و از هر جهت اين خط را پيراسته و آراسته كرد.
تحولات نوين خوشنويسي
نوشتار اصلي: نقاشيخط
و همچنين نگاه كنيد به مكتب سقاخانه
همواره قابليتهاي كاركردي عاملي مهم و درجه اول، در انگيزه و شكلگيري تحولات در خوشنويسي بوده است. اگر چه زيبايي بصري نيز بدون شك مورد نظر خطاطان قرار گرفته اما بهويژه امروزه، صنعت چاپ و گرافيك تأثير شگرفي بر روند توسعه و تحولات خوشنويسي داشته است.
خوشنويسي ايراني با از دست رفتن مصرف اصلي آن يعني كتابت و مواجهه با نيازهاي جامعه مدرن در قرن اخير روند تازهاي را دنبال كرد. تحولات فرهنگي - هنري و سياسي - اجتماعي و فناوري در ايران، در دورههاي قاجار و پهلوي زمينهساز نوآوري متفاوتي در خط شدهاند. در دوره قاجار با ظهور و روزنامهها و نشريات، مصرف اصلي خوشنويسي يعني كتابت و تكثير آثار مكتوب بهتدريج از بين رفت. از اين رو جنبههاي خلاقه و روشهاي شخصي و شيوهگرايانه در خط نمود بيشتري پيدا كرد و با رواج «سياهمشق» ها دوران تازهاي فرا رسيد. پس از آن در دوره پهلوي با پديد آمدن نيازهاي جديد براي جامعه همچون تجارت، تبليغات و فناوري و همچنين مواجهه با هنر جهاني خوشنويسي نيز ميبايست خود را با اين تحولات هماهنگ ميكرد.
روند تحولات در خوشنويسي به شكل سنتي محدود نشد و هنرمندان خطاطي و نقاشي را با هم درآميختند تا امكانات نويني را تجربه كنند به اين كار رفته رفته عنوان نقاشيخط داده شد. شايد بتوان گفت مكتب سقاخانه خاستگاه اصلي زيباشناسي و نوآوري معاصر، در خوشنويسي خط به ويژه در پيش از انقلاب ايران (۱۳۵۷) بودهاست. پس از انقلاب خوشنويسي با اقبال زيادي از سوي جوانان مواجه شد آنان در عرصههاي مختلف اعم از شيوههاي سنتي و يا تلاش براي ايجاد خلاقيتهاي نوين با هم به رقابت پرداختند. رشد هنر گرافيك و گستردگي نيازهاي نوين جامعه، پديد آمدن كامپيوتر به عنوان يكي از مهمترين ابزارهاي كار گرافيك و نشر روميزي همه و همه چالشهاي حديد در پيش روي خوشنويسي معاصر هستند.
روشهاي تفنني
نمونه تحليلي خط طغري مربوط به امضاء سلطان محمود دوم پادشاه عثماني
خط ناخني گونهاي از آموزش خوشنويسي است كه در آن به جاي استفاده از جوهر و قلم، با فشردن كاغذ در بين دو ناخن انگشت مياني و شست، كاغذ را تغيير شكل ميدهد و بدين ترتيب كلمات شكل ميگيرند. گفتني است اين نوع خط بسيار بديع است و گسترش چنداني ندارد.
قطاعي كه در آن خطوط را باظرافت كامل بريده و بر زمينهاي ديگر ميچسبانند.
طغري نوعي تركيب بندي خاص از حروف است كه معمولاً با خط ثلت انجام ميشود و در گذشته به منظور امضاء استفاده ميشدهاست.
آموزش خوش خطی انگلیسی
مرحله اول- تجزیه و تحلیل
روز اول: دلیل تمایلتان به بهتر شدن دستخطتان را پیدا کنید
همه ما به دلایل متفاوت و مخصوصی دلمان می خواهد دستخطمان بهتر شود. شاید شما به خاطر زیبایی آن بخواهید دستخط بهتری داشته باشید و شاید هم دلتان یک چالش خلاقانه و جدید می خواهد. بعضی ها هم ممکن است به خاطر شغلشان بخواهند دستخط بهتری داشته باشند. مثلا اگر پست مدیریتی دارند، دستخط خوب به آنها اعتماد به نفس و احساس اقتدار بیشتری می دهد.
فرقی نمی کند دلیل شما برای یادگیری خط خوش انگلیسی چه باشد؛ در هر صورت وقتی بفهمید دقیقا به چه علتی می خواهید دستخطتان بهتر شود می توانید دقیق تر و مصمم تر به هدف خود برسید.آموزش خوشنویسی انگلیسی با خودکار
روز دوم: به دست خط خودتان نگاه کنید
بهبود دستخط انگلیسی شما در وهله اول با دستخط فعلی شما شروع می شود. هر موضوعی که دلتان می خواهد انتخاب کنید و چند سطری روی کاغذ درباره آن بنویسید. سعی کنید یک پاراگراف درباره این موضوع بنویسید. لازم نیست نوشته تان خیلی عالی و پرفکت باشد، این فقط یک نمونه از دستخط فعلی شماست. بعد از اتمام کار، به دستخطتان نگاه کنید و به عنوان نقطه شروع آن را تجزیه و تحلیل کنید.