خط ثلث يكي از شيوههاي بسيار مهم در خوشنويسي اسلامي و يكي از خطوط ششگانه است و ابداع آن را به ابوعلي بن مقله بيضاوي شيرازي (معروف به ابن مقله) كه در قرن سوم هجري ميزيست نسبت ميدهند.
خط ثلث با ساختاري ايستا و موقر، بيشتر در تزئين كتابها و كتيبهها بهكار رفتهاست. تكامل تدريجي ثلث به عنوان خطي تزئيني توسط ابن مقله، ابنبواب و ياقوت مستعصمي شكل گرفت. ابنبواب زيبايي و ظرافت را با خط ثلث همراه كرد. خط ثلث در ايران براي نوشتن عنوان سورههاي قرآن كريم، پشت جلدنويسي، سرلوحهها، و بخصوص در كتيبهها و كاشيكاريها بهكار رفتهاست و هنوز نيز رايج است.[۱]
تاريخچه
برخي معتقدند كه ثلث خطي است كه از خط كوفي استخراج شده و برخي معتقدند پيشينهٔ خط ثلث به خط جليل، كه خود منبعث از خطهاي نبطي و مُسْنَد بود، باز ميگردد و سابقه آن را به خطهاي ثلثين، خط طومار و خط نصف مرتبط دانستهاند.
درباره نخستين واضع خط ثلث اتفاق نظر وجود ندارد. ابن نديم، قُطْبة مُحَرِّر كاتب معروف اواخر عصر اموي، را واضع خط ثلث دانستهاست. قلقشندي بر آن است كه واضع ثلث، ابراهيم شجري (شِحْري، سِجْزي، سگزي)، خطاط مشهور دورهٔ مأمون عباسي بود كه آن را از ثلثين اخذ كرد. بعدها، نويسندگان رسالههاي مختلف «آداب الخط»، غالباً ابن مُقْله بيضاوي شيرازي (درگذشتهٔ ۳۲۸) و گاه ابن بواب (درگذشتهٔ ۴۱۳) يا ياقوتِ مُستَعصَمي (درگذشتهٔ ۶۹۸) را واضع خط ثلث معرفي كردهاند. [۲] اين ابهام امروزه نيز در ميان محققان باقياست، ولي بيشتر بر اين باورند كه ابن مقله، به عنوان نخستين كسي كه خطوط شش گانهٔ اسلامي را قاعدهمند كرد و در تكامل اوليهٔ اين خطوط و بهويژه ثلث، تأثير بهسزايي داشتهاست و پس از وي ابن بواب و ياقوت مستعصمي بيشترين سهم را در منزه كردن و تكامل اين خط بهخود اختصاص دادهاند. ياقوت، بهويژه تأثير بسياري در تكامل اين خط داشتهاست. به ويژه پس از او بود كه خط ثلث به عنوان خطي تزئيني و شايسته كتيبهنگاري تبديل شد و در اين زمينه گوي سبقت را از خط كوفي ربود. ياقوت مستعصمي را به عنوان بزرگترين خوشنويس خط ثلث ستودهاند.
ثلثنويسان و كتيبهنگاران بزرگ صفوي و عثماني، اين خط راه خوشنويسان بغداد و به ويژه ياقوت را دنبال كردند. دورهٔ شكوفايي خط ثلث در ايران، پس از عصر صفوي، بنا به دلايلي مانند رونق خط نستعليق و هرج و مرجهاي طولاني سياسي و اجتماعي، سير نزولي يافت آنچنانكه تا پايان عصر قاجار، فقط يك ثلثنويس برجسته (محمدباقر شريف شيرازي) مجال ظهور يافت. اما در عثماني اهميت خط ثلث سير صعودي داشت و آن ديار بهتدريج به كانون ثلث نويسي مبدل گشت. ظهور جمع كثيري از ثلثنويسان برجسته در عثماني، طي قرون نهم تا چهاردهم و كثرت آثار به جا مانده از آنان، كه با ابداع شيوههاي متنوع هنري در نگارش ثلث همراه بود، گوياي چنين موقعيت ممتازي است. در سده اخير، خط ثلث در ايران، عراق، تركيه، سوريه، لبنان و مصر از اقبال نسبي برخوردار بوده و استادان برجستهاي قدم به عرصه نهادهاند. شيوههاي رايج ثلث در اين نواحي، به رغم برخي تفاوتها، همان شيوههاي دورهٔ صفوي و عثماني است.[۲]
ويژگيها
نمونهاي از خط ثلث
خط ثلث محمد عزت افندي ۱۸۴۱-۱۹۰۴ ميلادي
الفهاي كشيده و بلند و دواير نسبتاً كم عمق و باز از خصوصيات اين خط است. در خط ثلث كلمات گاهي مجزا و گاه خيلي تو در تو و سوار بر يكديگر نوشته ميشوند كه به اين علت گاهي خوانايي آن كم ميشود. اين خط از لحاظ ظاهري بي شباهت به خط محقق نيست با اين تفاوت كه در اين خط برخلاف محقق دور حروف بيشتر و اندازه آنها كوچكتر است. در ثلث، حروف و كلمات، درشت ولي جمع و جورتر از محقق بوده و حلقهها و گرهها باز و در برخي موارد بسته ميگردند. اين خط با وجود برخي شباهتها با خطوط محقق و نسخ و توقيع، در مفردات و مركّبات، با آنها تفاوتهايي دارد از جمله در طول الف، قطّ قلم، دور و سطح، فتح و طمس، مدّات (كششها) و نحوه پيوستگي و ارتباط كلمات با يكديگر [۳].
ثلث از خطوط مستدير (داراي حركت منحني) و از لحاظ قواعد و اصول، از دشوارترين و كاملترين و زيباترين خطوط اسلامي است. ريتمي كه در اثر تكرار ضربههاي عمودي و بلند حروف در اين خط ايجاد ميشود القاء كننده قدرت عظمت و بزرگي است. انتهاي حروف، منتهي به دنبالهها و رشتههاي باريك و نازكي (تشميرات) است كه به شكل پيچيده يا رها شده (ارسال)، يا به صورت قوسها و دايرههاي گود هستند. نسبت دور يا حركتهاي منحني به سطح يا حركتهاي مستقيم (تقوير و بسط)، دو به يك و نسبت قَــطِّ (برش مورب) قلم به منظور ايجاد تشميرات، در حد تحريف و ميل كامل است (قطّ محرف = بين ۳۵ يا ۴۵ درجه)، هرچند برخي، قطّ آن را متوسط (بين ۱۵ تا ۲۵ درجه) دانستهاند.[۲]
تزئينات و حروف خفيفه، به منظور يكنواخت كردن خط و زمينه، برقراري نسبت ميان سياهي خط و سفيدي داخل حلقههاي حروف (تعادل سواد و بياض) و آراستن حروف و كلمات به نحو بارزي به كار ميروند.[۳] براي گذاشتن اعراب، از قلمي ظريفتر (قلم حركت)، كه اندازه آن ۱/۳ يا ۱/۴ قلم ثلث است استفاده ميشود؛ با اين حال براي گذاشتن فتحه و گاه ضمه و تنوين، قلم اصلي به كار ميرود.[۳]
وجه تسميه
درباره بهكار رفتن نام «ثلث» به معني «يك سوم» براي اين روش از خوشنويسي، دلايل گوناگوني آوردهاند. يكي از دلايل ذكر شده داشتن ۱/۳ سطح (خطوط مستقيم) و ۲/۳ دور (خطوط منحني) در شكل حروف و كلمات آن است.[۴] و برخي معتقدند اين نامگذاري براي آن بوده كه اندازه سرقلمِ ثلث، يك سوم اندازه قلم طومار است. قلم درشت طومار كه مخصوص نوشتن طومارها و نامهها بود به نوعي قلم معيار بهشمار ميآمد. بر اساس نظري ديگر، اين نامگذاري به سبب ارتباط ميان خط ثلث با نسخ يا محقق است، با اين توضيح كه پيشنياز تبحر يافتن در نوشتن خط ثلث، تسلط بر نسخ يا محقق و در واقع تسلط بر دست كم دو خط از خطوط ششگانه (= يك سوم) است.[۲]
به خط ثلث، «امالخطوط» يا «مادر خطوط» لقب دادهاند چرا كه به نظر ميرسد بسياري از خطوط ديگر از اين خط منشعب شده باشند.آموزش خوشنويسي از طرفي ميتواند در ارتباط با آية ۱۱ سورة نساء «فَلِاُمِّهِ الثُّلُث»، بودهاست. اما بايد اين نظرها را كه كمتر رهيافتي تاريخي به هنر داشتهاند، با احتياط تلقي كرد.[۲]
كاربرد
كتيبههاي ثلث در قبه الصخره، بيتالمقدس
وقف نامه شيخ علي خان زنگنه صدر اعظم شاه سليمان نقر شده در سال ١٠٩٣ هجري و به خط ثلث در بيستون كرمانشاه
خط ثلث با امكان ايجاد تركيبهايي زيبا و موقر بيشتر در كتيبههاي تزئيني كتابها و بناهاي مختلف مذهبي و گاه غير مذهبي بهكار رفتهاست.
در گذشته براي نوشتن قطعات، پشت جلد، عناوين، سرلوحهها و تقسيمات كتابها، الواح سردر خانهها و مغازهها، كتابت قرآنهاي جامع، حكاكي سنگها و مهرهاي قيمتي و نشانها از خط ثلث استفاده ميشد. اما عمدهترين و مهمترين كاربرد اين خط كتيبهنويسي محرابها، قبهها و سر در ورودي مساجد، توأم با طرحهاي اسليمي و ختايي است كه رواج آن، به سبب هماهنگي خط ثلث با طرحها و رنگها و كاشي كاري مساجد است. از اين رو، همواره جمع كثيري از ثلثنويسان در زمرهٔ كتيبهنويسان نيز بودهاند.[۲]
امروزه نيز در كنار كاربرد تزئيني مهمترين كاربرد خط ثلث در كتيبهنويسي است. خط ثلث داراي بار مذهبي نيرومندي است از اين رو در دورهٔ پس از انقلاب اسلامي در آثار گرافيكي براي نوشتن آيات قرآن و ادعيه بهكار رفتهاست. همچنين در عناوين برخي مجلهها پشت جلد كتاب و طرح تمبر و مانند آنها نيز ديده ميشود.[۵]
استادان برجسته
مهمترين نوآوران ثلث، پس از ياقوت مستعصمي، عبداللّه صيرفي (درگذشتهٔ ۷۴۲)، بايسنغر ميرزا (درگذشتهٔ ۸۳۷)، عبداللّه طبّاخِ هروي (درگذشتهٔ ۸۶۲ يا ۸۸۵) و ملاعلاءبيگ (سده دهم هجري) بودند كه موجب رونق و تكامل و گسترش بيش از پيش ثلث تا اواخر سدة دهم شدند. شيوه عبداللّه صيرفي را شاگردش خيرالدين مرعشي (درگذشتهٔ ۸۷۶) به قلمرو عثماني بُرد و شاگرد برجستهاي چون حمداللّه آماسي (درگذشتهٔ ۹۲۶) را پرورش داد. احمد قره حصاري (درگذشتهٔ ۹۶۳)، ديگر ثلث نويس برجسته عثماني، كه بعدها شيوه جديدي در ثلث ابداع كرد، نيز پرورش يافته اسداللّه كرماني (درگذشتهٔ ۸۹۲) است.[۲]
همچنين ميتوان از اساتيد صاحبنامي چون عمر اقطع (سده هشتم هجري)، سلطان ابراهيم ميرزا تيموري (۷۹۶ - ۸۳۸ه. ق)، عبدالحي خلوتي (اواخر نهم اوايل دهم)، عبدالباقي تبريزي (سده يازدهم) نام برد.